نویسنده: محمد زاهدی اصل




 

«قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیای وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»
(آیه 162 سوره ی انعام)
انسان سالم و منطقی در تمامی فعالیت ها و اعمال و اقدامات خود در جهت رسیدن به هدف و یا هدف هایی است و اصولاً در مکتب متعالی اسلام، هدف دار بودن زندگی انسان به عنوان یک اصل مطرح می شود که تمام شئونات زندگی فردی و اجتماعی انسان را شامل می شود که اقدام به خدمات اجتماعی نیز از آن مستثنی نیست در این رابطه سؤالات زیر را می توان سرآغاز بحث قرار داد:
• چرا مسائل و مصائب فردی و اجتماعی از صدر اسلام مورد توجه بوده و در جهت رفع این قبیل گرفتاریها، دستورات و سفارشات بسیاری به مؤمنین و همچنین کارگزاران جامعه اسلامی شده است؟
• چرا تأمین عدالت اجتماعی و اقتصادی در جامعه و تحقق قسط اسلامی، دارای ارزش و اهمیت است؟
• چرا عدم توجه به محرومان و نیازمندان و عدم برخورد اصولی با فحشاء، فساد و انواع انحرافات اجتماعی شدیداً مورد عتاب قرار گرفته و به مؤمنین دستور داده شده است تا نسبت به نیازها و مسائل همدیگر بی تفاوت نباشند؟
• منظور و مقصود از رفع نیازمندیهای اساسی جامعه و مقابله با هر خطری که نهادهای اجتماعی و در نتیجه زندگی توأم با رضامندی و سازندگی انسان ها را تهدید می کند چیست؟
• اگر هدف از تعاون و خدمات اجتماعی تأمین بهزیستی و رفاه معیشتی برای اعضاء جامعه است، پس چرا عده ی قابل توجهی از انسان ها با بهره مندی از وسایل راحتی و رفاه اجتماعی، احساس سعادت و نیک بختی نمی کنند؟
در پاسخ به این قبیل سؤالات می بایست زمینه های زیر را مورد بررسی قرار دهیم:
اولاً: هدف اصلی و نهائی در خدمات اجتماعی، مشارکت و همیاری در زندگی اجتماعی چیست؟
ثانیاً: اگر خدمات اجتماعی و معاونت و معاضدت در امور اجتماعی، فی نفسه هدف اصلی نیست، چه رابطه ای با هدف نهائی و اصلی دارد؟
ثالثاً: چگونه می توان به هدف یا اهداف مطرح شده نائل گردید.
در راستای سه زمینه فوق می توان گفت که سه مقوله مورد نظر و توجه است، 1- هدف اصلی، 2- ابزار و وسایل رسیدن به هدف، 3- راه رسیدن به هدف. به عنوان مثال، برای کسی که قصد سفر، سیاحت و یا زیارت دارد، «مقصد» به عنوان هدف اصلی تلقی می شود، وسیله نقلیه ای که او را به سوی مقصد می برد متناسب با توان اقتصادی او می تواند هواپیما، قطار، اتوبوس یا سواری باشد، راه رسیدن به هدف نیز، آن مسیریست که باید طی طریق شود تا او به مقصد برسد. هر یک از این سه مقوله اهمیت و جایگاه خود را دارد. این مثال ساده در بحث ما نیز صادق است. هدف اصلی از عدالت، انفاق، احسان، امداد، نیکی و نیکوکاری، رسیدن به مقصد اصلی یعنی خداوند تبارک و تعالی و یا به تعبیر دیگر کمال و تعالی انسان است. وسیله ای که می توان با آن به مقصد رسید مجموعه خدمات اجتماعی در ابعاد مختلف است و راه رسیدن به هدف با استناد به کلام خداوند متعال، شناخت و کنترل نفس است که به جهت اهمیت ویژه ای که این موضوع از لحاظ باورهای دینی دارد. ابتدا آن را مورد توجه و بررسی قرار می دهیم زیرا اعتقاد بر این است که عدم شناخت راه، هدر دادن سرمایه، وقت و انرژی است و کسی که در سفر مورد مثال ما، راه را گم کند بجای مقصد، به ناکجا آباد می رود.

کنترل نفس انسان به عنوان راه رسیدن به هدف:

راهنمای ما در این مقوله، کلام خداوند متعال است که فرمود:
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیکُمْ أَنْفُسَکُمْ لَا یضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
(آیه ی 105 سوره ی مائده)
«ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما باد رعایت نفس خودتان چه، آنان که گمراه شده اند گمراهیشان به شما ضرر نمی رساند اگر شما، خود، راه را از دست ندهید. بازگشت همه شما به خداست و پس از آن آگاهتان می کند به آنچه عمل می کردید».
آیه شریفه به صراحت بیان می فرماید که راه رسیدن به هدف، چیزی جز شناخت و کنترل نفسی نیست و در کوره راه زندگی در رسیدن به اهداف عالی خلقت، کسی موفق است که در این مهم توفیق یابد. تزکیه نفس بدان جهت ضروریست که بر منشاء، مسیر و غایت هدف هر انسان تأثیر مستقیم دارد و بر همین اساس است که شناخت و کنترل نفس در ایدئولوژی اسلامی، اهمیت فراوانی پیدا کرده و مراتب و مراحلی را برای آن مطرح می سازند که نهایت آن «نفس مرضیه» است که هم صاحب نفس و هم خداوند متعال از آن و نمودهای عینیش راضی و خشنودند. به جهت اهمیت همین موضوع است که مبارزه با نفس اماره «جهاد اکبر» نام گرفته است زیرا هر کس در این جهاد شکست بخورد، در هر جهاد و اقدام اجتماعی دیگری دچار ناکامی خواهد شد حتی اگر ظاهراً توفیقی هم بدست آورده باشد.
اصطلاحات ذات، نهاد، جان، روان، خود و نظایر آن مترادف با نفس به کار گرفته شده است (1) کلمه نفس و مشتقات آن به کرات در قرآن استعمال شده است. (2)
در هر حال چیزی که قرآن مطرح می کند نهاد و درون انسان هاست که هر کس آن را شناخت و کنترل کرد خدا را شناخته است. از رسول اکرم نقل شده است که فرمود:
«اَعرَفَکُم بِنَفسِهِ اَعرَفَکُم بِرَبِّهِ» و حضرت علی (علیه السّلام) فرمود: «مَن عَرَفَ نَفسِه فَقَد عَرَفَ رَبِّهِ»
که می توان گفت توجه به خود، راهی برای توجه به خدا و توجه به خدا راهی برای تکامل بشر یا به قول استاد مطهری خود آگاهی یعنی خدا آگاهی و خود فراموشی یعنی خدا فراموشی.
گاندی در مقدمه کتاب «این است مذهب من» می نویسد: «در دنیا فقط یک حقیقت وجود دارد و آن شناسائی ذات (نفس-خود) است هرکس خود را شناخت خدا و دیگران را شناخته است و هر کس خود را نشناخت- هیچ چیز را نشناخته است. در دنیا فقط یک نیرو و یک آزادی و یک عدالت وجود دارد و آن نیروی حکومت بر خویشتن است. هر کس بر خود مسلط شد بر دنیا مسلط شده است در دنیا مسلط شده است در دنیا فقط یک نیکی وجود دارد و آن دوست داشتن دیگران مانند دوست داشتن خویشتن است. (استاد مطهری، انسان در قرآن، ص286)
نفس و شناخت آن به این معنی است که انسان مقام واقعی خود را درک کند و بداند که خاکی محض نیست و روح الهی در او هست، در معرفت می تواند بر فرشتگان پیشی گیرد. بجاست که گفته شود نفس مؤمن، راه هدایت و تعالی و سعادت اوست چنانچه آیات 7 تا 10 سوره ی والشمس به وضوح نشان می دهد که توجه به نفس و کنترل آن می تواند فلاح و رستگاری انسان را تأمین کند به همین جهت است که وقتی صحبت از اهداف خدمات اجتماعی می شود، شناخت و کنترل نفس به عنوان راه رسیدن به هدف، مقدم بر آن قرار می گیرد زیرا در صورتی که خادم جامعه اسلامی در این مهم توفیقی نداشته باشد بی راهه خواهد رفت نه او و نه دیگران از اقدامات اجتماعی او طرفی نخواهند ست و بهره حقیقی نخواهند برد. (3)
کسی که نفس خود را شناخت، پی به حقیقت زندگی و خلقت خود خواهد برد و کسی که به حقایق خلقت و آفرینش خویشتن آگاه شد، اهداف زندگی خود را با اهداف خلقت مطابقت داده و راه تکامل را طی خواهد کرد. چنانچه علی (ع) می فرماید: «جاهل به نفس خود مباش زیرا کسی که جاهل به نفس خود باشد در حقیقت به همه چیز جاهل است.» (تفسیرالمیزان، ج6، ص277)
برخی از متفکران و فلاسفه اسلامی عقیده دارند که انسان موجودیست سه بعدی، کالبد (جسم)، نفس (روان و روح. روح انسان متعالی است و منزه از ماده و آلودگی های مربوط به آن در صورتی که نفس انسان چیزیست مجرد ولی در رابطه با ماده و در تماس مستمر با کالبد انسان به همین جهت نیاز به تزکیه دارد. به قول دیگر نفس انسان از یک طرف به سوی نیازهای بیولوژیکی و غرایز جسمانی کشیده می شود و از طرف دیگر متأثر از نیازهای روحانی و معنویست که او را به سوی کمال و تعالی دعوت می کند. بنابراین باید تزکیه شود و با تبعیت از ارزشهای نهفته در روح انسان به مراتب والا برسد و... (4)
تأکید بر خودسازی از سوی قرآن و سنت و همچنین متفکرین اسلامی بر همین اساس است که حاصل تلاش و خدمات انسان تزکیه شده، ثمری دارد که آثار آن، از خود او فراتر رفته و به دیگران می رسد. تزکیه و خودسازی انسان نیز در سایه خودشناسی (خودآگاهی) حاصل می شود.
چنانچه در مباحث علمی و حرفه ای نیز برای انسان سازی نظیر مددکاری اجتماعی «خودآگاهی» (5) به عنوان اصول حرفه ای و حتی مهمترین اصل حرفه ای مطرح می شود. عدم پیش داوری، کنترل احساسات، عدم خشم، عدم منّت در ارائه خدمت و... همه در سایه خودسازی که نتیجه شناخت و کنترل خویشتن است ممکن می شود.

هدف غائی و اهداف میانی (واسطه ای) در خدمات اجتماعی

چنانچه در آیه ی 105 سوره ی مائده مطرح شد، هدف از خلقت انسان، فلاح و رستگاری اوست یعنی حال که راه را یافتیم، باید بدانیم که نهایت این راه به کجا می انجامد و عاملی که می توانیم با بهره جستن و واسطه قرار دادن آن به مقصد برسیم کدام است. بنابراین هدفی که در خدمات اجتماعی مطرح می شود چیزی جز رستگاری انسان نیست و کلیه اعمال و اقداماتی که در قالب خدمات اجتماعی و در جهت کمک به اقشار محروم و نیازمند جامعه انجام می گیرد باید در نهایت، زمینه های رستگاری انسان (خادم و مخدوم) را فراهم سازد. پس می توان گفت که در خدمات اجتماعی دو نوع هدف مطرح است. هدف غائی (نهائی) و اهداف میانی (واسطه ای- وسیله ای).
هدف غائی همان فلاح و تعالی انسان، و اهداف میانی (واسطه ای)، تأمین نیازها و امکانات مادی و معنوی برای رسیدن به هدف نهائی است. یعنی خادم جامعه اسلامی می بایست زمینه ها و امکانات گوناگون را به نحوی برای افراد جامعه فراهم سازد که به رستگاری و سعادت حقیقی آنها منتهی گردد و لذا به جرئت می توان گفت که هر خدمتی که انسان را به این هدف نهائی نرساند و یا حداقل به آن نزدیک تر نکند، حتی اگر از بُعد مادی دارای فایده هم باشد، مقبول نیست.
حال ببینیم که غایت انسان یعنی رستگاری و فلاح بشریت در چیست؟ اگر این هدف روشن شد می توان اهداف میانی را در آن جهت به جریان انداخت و به عنوان وسایل و ابزار، از آنها استفاده به جا و مطلوب کرد. برای روشن شدن هدف غائی و ارتباط آن با اهداف واسطه ای باز هم از کلام خدای متعال استعانت می طلبیم، به قول متفکرین اسلام و مفسرین قرآن کریم، برای یافتن راه باید، در پی آن باشیم که هدف خلقت یا هدف زندگی را بفهمیم. خداوند متعال در آیات متعددی از جمله آیات مختلف سوره ی نحل، اشاره به موجودات، کائنات و همه ی نعمت هایی می فرماید که برای خاطر انسان خلق شده است و حتی هدف از بعثت انبیاء را برای تأمین نیازهای معنوی انسان در جهت هدایتش بیان نموده و در آخر آیه ی 81 سوره ی نحل منظور از ارائه ی این نعمات را تسلیم اوامر الهی بودن یعنی عبودیت بیان می کند (6) بندگی و عبودیت فقط برای خدا و لاغیر (آیه ی 56 زاریات). (7)
عبودیت و بندگی این که موجودی درک کند در مقابل دیگری استقلال ندارد، هرچه دارد از اوست و لذا همه اقدامات و افعالش را در جهت رضای او به کار بگیرد. کسی که سر تا پا نیاز است در مقابل کسی که بی نیاز است. اطاعت و بندگی حاصل از اعمال و رفتار انسان در سه زمینه می تواند خلاصه شود، یک عده اعمال فردی و تعبّدی مثل نماز و روزه که پذیرش آنها مشروط به قصد قربت است، یک دسته دیگر از اعمال بُعد اجتماعی دارد ولی در پی دستور خداوند انجام می شود نظیر خمس، زکوة، جهاد و... که حق الناس است. دسته سوم اعمالی هستند که نه واجبند و نه عبادت محض به حساب می آیند. نظیر اعمال مباحی که انجام می گیرد (غذا خوردن، خوابیدن...) که اگر با قصد قربت انجام گیرد عبادت و بندگی خدا محسوب می شود. (8)
عبودیتی که رحمت الهی را در پی دارد و رحمت الهی هم چیزی جز تقرب الی الله نیست، چنانچه در آیه ی 119 سوره ی هود و 44 احزاب اشاره به همین مطلب یعنی مورد لطف و مرحمت الهی واقع شدن دارد. زمینه ی دوم این که خداوند متعال راه هدایت را برای همه روشن ساخته (آیه ی 3 سوره ی انسان و 45 و 46 احزاب) و برای گزینش بندگان صالح خود مراحلی را به عنوان امتحان و آزمایش گذاشته است تا آنهائی که مطیع امر الهی هستند با بهره گیری از نیروی اراده، صراط مستقیم اختیار کنند و به قرب الهی برسند. (9)
در آیه ی 7 سوره ی هود می فرماید: «و او خدائی است که آسمان و زمین را در فاصله شش روز آفریده و عرش با عظمت او بر آن قرار یافت تا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما نیکوتر است». یعنی زندگی دنیوی وسیله آزمایش انسان است و ابزار و وسایلی که در قالب همیاری و همکاری در اختیار انسان قرار می گیرد می تواند زمینه های توفیق او را در چنین امتحانی فراهم آورد.
بنابراین مصلحین اجتماعی که با ایثار و اتفاق و امدادهای مستمر خویش در خدمت محرومین قرار می گیرند از چنین آزمایشی پیروز و سربلند بیرون می آیند.
موضوع سوم که مطرح می شود این که خداوند متعال می فرماید:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَینَا لَا تُرْجَعُونَ»
(آیه ی115 سوره ی مؤمنون)
«آیا چنین پنداشتند که ما شما را به عبث و بازیچه آفریده ایم و هرگز به ما رجوع نخواهید کرد؟»
یعنی هدف از آفرینش انسان را بازگشت به سوی خود مطرح فرموده و این اساس اعتقاد ما یعنی بازگشت همه به سوی او را در آیات دیگری از جمله 38 انعام، 28 بقره، 79 مؤمنون، 31و 32 یاسین، 15 ملک می توان ملاحظه کرد. در جای دیگر از کلام خداوند تبارک و تعالی (آیات 24تا26 سوره ی یونس)، زندگی انسان به آب بارانی تشبیه شده است که دائمی و مستمر نیست و سر منزل سعادت از آن کسی است که با نیکوکاری به لطف خداوند نائل آید. (10)
امام علی (ع) می فرماید: «در دنیا مانند کسی رفتار کن که مسافر هستی و برای آخرت هم طوری باش که همیشه در آنجا خواهی ماند.» و نیز می فرماید: «دنیا مرکوب مؤمن است و به وسیله ی آن به سوی خداوند می رود پس مرکوب خود را طوری مجهز کنید و راه ببرید که شما را به سوی خداوند ببرد.» (کاظمی خلخالی، ص139).
و یا به قولی دیگر، اینجا (دنیا) جای کار است و آنجا (قیامت) جای حساب و کیفر و هر کسی می خواهد توشه ای برای خود جمع آوری کند باید در این دنیا آن را مهیا سازد وقتی وارد آن جهان شد راه انتخاب و انجام عمل خیر و یا شر بر او بسته می شود چنانچه در آیه ی 12 سوره ی سجده می فرماید: (11) «ای رسول اگر تو حال بدکاران را ببینی که چگونه در حضور خدای خود سر بزیرند و گویند پروردگارا اینک عذاب ترا دیدیم و شنیدیم، آنچه دیدنی بود و می بایست ببینیم دیدیم و آنچه شنیدنی بود و می بایست بشنویم شنیدیم و حالا یقین پیدا کردیم ما را برگردان تا از آن پس صالح و نیکوکار شویم.» از همین آیه ی شریفه می توان بهره جست و به وضوح بیان کرد که خدمات اجتماعی و برنامه های مختلفی که در ابعاد فردی و اجتماعی و در جهت تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی عرضه می شود فی نفسه هدف نیست و ارزش هدف بودن را ندارد. اگر اسلام با فقر و مسکنت موافق نیست و با جهل و نادانی به مبارزه بر می خیزد و با فحشاء و فساد مقابله می کند به جهت این است که آنها را مانعی در مسیر تعالی و رشد حقیقی انسان می داند. به قول دیگر محرومیت اقتصادی و فرهنگی می تواند مانع از تکامل انسان شود بنابراین از خدمات اجتماعی در اشکال مختلف مادی و معنوی به عنوان ابزاری در جهت رفع موانع و کمک به انسان ها که به وسیله آن سیر الی الله داشته باشند استفاده می شود بنابراین زندگی اخروی و ابدی، حاصل و نتیجه زندگی دنیوی است چنانچه خداوند متعال می فرماید:
«وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیکَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»
(آیه ی 77 سوره ی قصص)
«و به هر چیزی که خدا به تو عطا کرد، بکوش تا ثواب و سعادت آخرت تحصیل کنی و (لیکن) بهره ات را از دنیا فراموش مکن و تا توانی نیکی کن چنانچه خدا به تو نیکوئی و احسان کرد. و هرگز در روی زمین فتنه و فساد برمیانگیز که خدا مفسدان را ابداً دوست ندارد».
انسان به عنوان خلیفة الله و اشرف مخلوقات خلق می شود و در زندگی دنیوی، که برای او هدف نیست بلکه محل گذر و راه عبور و رسیدن به مقصد است (الدُنیا مَزرَعَهُ الاخِرَةِ) از نعمات بیکران خداوند و هدایت های درونی و بیرونی الهی بهره مند می شود تا با نیروی تمیز و تشخیصی که خداوند به او ارزانی داشته است راه را انتخاب و آزموده شود. اگر راه عبودیت را برگزید و مطیع اوامر الهی شد، آن وقت به مقصد متعالی که همان قرب الهی است می رسد.
مصداق بارز عبودیت او و همچنین مهمترین شیوه ی آزمایش او، بهره گیری از فرصت ها و موقعیت هایی است که در زمینه خدمات اجتماعی در طول زندگی خویش برایش فراهم می شود. به فرمایش یکی از معصومین، فرصت هایی که باید نعمت های خدائی تلقی شوند و نعمت هایی که قدرشان را باید دانست و از دستشان نداد. نعمت هایی که می توانند وسیله ی سعادت حقیقی انسان را فراهم آورند. چنانچه خداوند متعال می فرماید: «روزی که هر شخصی هر کار نیکو کرده همه را در پیش روی خود حاضر بیند و آنچه بد کرده آرزو کند که ای کاش میان او و کار بدش به مسافتی دور جدائی افتد... » (12) حاصل سخن این است که هدف غائی و نهائی در خدمات اجتماعی، تعالی و تکامل انسان است و اهداف واسطه ای یا وسیله ای، اشکال گوناگون خدمات اجتماعی است که می تواند زمینه های تعالی خادمین و مخدومین را مهیا سازد. با این بینش است که موضوعاتی نظیر ایجاد حیات جمعی سالم، اصلاح همبستگی های اجتماعی، رسیدن به بالاترین درجه ممکن از بهزیستی و بهروزی جسمانی و روانی، تأمین عدالت اقتصادی و اجتماعی و... به عنوان راه هایی برای نیل به سعادت حقیقی انسان معنی پیدا می کند در غیر این صورت، اصالت به رفاه اجتماعی و آسایش دنیوی داده خواهد شد که به قول استاد مطهری در چنین نگرش هایی، سعادت انسان در نیرومند شدن است. یعنی دانستن و توانستن، یعنی توان در علم و اراده برای رسیدن به رفاه اجتماعی، نه برای رسیدن به سعادت حقیقی انسان (استاد مطهری، هدف زندگی، ص2) در صورتی که در مکتب متعالی اسلام، علمی ارزشمند است و اقدامی مقبول است که وسیله سیر بشریت بسوی کمال را فراهم آورد. بنابراین ارزش و اعتبار «خدمات اجتماعی» در وسیله و ابزار مناسب بودن آن است، وسیله ای که انسان را در جهت هدف آفرینش که چیزی جز تعالی حقیقی انسان نیست مددکار باشد.
در جمع بندی از مباحث فوق در پاسخ به سؤالات اول ابتدای بحث که «چرا مسائل و مصائب فردی و اجتماعی مورد توجه بوده و در جهت رفع آن تأکید شده است؟» می توان گفت که مشکلات فردی و اجتماعی، فقر و فساد و جهل به عنوان مثلث شوم و خانمان سوز، می تواند مانع از تعالی و کمال انسان شود جامعه ای که در آن «امنیت انسانی» (13) وجود نداشته باشد جامعه صالح و سالمی نیست و تخریب کننده امنیت انسانی نیز فقر و جهل و فساد است. پس مبارزه با فقر و فساد فی نفسه هدف نیست بلکه وسیله و زمینه برای هدف مهمتر و اصلی تر یعنی سعادت حقیقی و فلاح و رستگاری انسان است در پاسخ به سؤال دوم نیز می توان اذعان داشت که جامعه نابرابر و دور از عدالت، جامعه سالم و منزهی نیست در جامعه ای که بجای عدل، ظلم در اشکال مختلف حاکمیت داشته و مناسبات اجتماعی و اقتصادی بر پایه عدالت تنظیم نشود، نیکبختی در آن جامعه معنی پیدا نخواهد کرد و آرامش روح و روان که لازمه یک زندگی سالم است محقق نخواهد یافت.
و بالاخره خدمات اجتماعی به اشکال مختلف (اعم از مادی و معنوی) می تواند زمینه ساز رفع فقر و محرومیت در جامعه و افزایش تفاهیم و «سرمایه اجتماعی» (14) در بین اقشار مختلف جامعه باشد جامعه ای که در آن تفاهم و همدلی نباشد، جامعه سالمی نیست جامعه ای که مورد نظر اسلام است جامعه ای آگاه و عامل به باورهای عملی دینی است. جامعه ای که اعضاء آن نسبت بر همدیگر احساس تعلق و مسئولیت دارند و آسایش و آرامش خود را در آسایش و آرامش دیگران می بینند نیازمندان را صاحبان حقیقت می دانند که باید به آن توجه کرد. در جامعه اسلامی و در سایه عمل به خدمات اجتماعی در ابعاد مختلف، امنیت، صلح، صفا و همدلی حاکم است و این همان جامعه ایست که خداوند متعال در آیه 112 سوره نحل از آن به عنوان شهر (جامعه) نمونه اسلامی یاد می کند.

پی نوشت ها :

1- برای مطالعه بیشتر مراجعه شود به روانشناسی از دیدگاه غزالی و دانشمندان اسلامی. نوشته محمد باقر حجتی- نشر فرهنگ اسلامی- تهران 1360.
2- نفس به مفهوم درون انسان: 25 اسراء، 11 رعد- 110 نساء- 53 یوسف- 40 نازعات و...
نفس به مفهوم کانونی که دچار آلودگی می شود: 89 شعرا- 11 تغابن- 41 مائده-106 نحل- 27 حدید- 165 و 156 آل عمران و...
نفس به مفهوم انسان: 48و 228و 233 بقره- 32 مائده- 32 یوسف- 71 زخرف و...
3- برای مطالعه ی بیشتر در مورد نفس و امور مربوط به آن می توان به جلد ششم «تفسیر المیزان» صفحه 255 تا 308 مراجعه نمود.
4- برای مطالعه ی بیشتر به کتاب «روانشناسی از دیدگاه غزالی و دانشمندان اسلامی» نوشته ی دکتر سیدمحمدباقر حجتی (دفتر اول) صفحه ی 80 تا 112 و سایر منابع مراجعه شود.
5- Self- awareness
6- او نعمت های خود را بر شما تمام و کامل کرد تا مگر مطیع و تسلیم امر او باشید.
7- و ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای بندگی.
8- اقتباس از بیست و هشت گفتار- محمد تقی مصباح- در راه حق- قم 1361.
9- می توان به آیات 165 سوره ی انعام، 16 فجر، 48 مائده و تفاسیر آن مراجعه کرد.
10- برای مطالعه ی بیشتر به «جزوات شماره 22و 23 دفتر همکاری حوزه و دانشگاه از معارف قرآن» توسط استاد محمد تقی مصباح مراجعه شود.
11- «وَلَوْ تَرَى إِذِ الْمُجْرِمُونَ نَاکِسُو رُءُوسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا أَبْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنَا نَعْمَلْ صَالِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ»
12- برای مطالعه ی بیشتر به آیه ی 30 از سوره ی آل عمران و تفاسیر مربوط به آن مراجعه شود.
13- Human Security
14- Social Capital

منبع مقاله :
زاهدی اصل، محمد؛ (1387)، مقدمه ای بر خدمات اجتماعی در اسلام، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ دوم